English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (854 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contact ion engine U موتوری برای ایجاد تراست درفضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turbofan U موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
jetevator U فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
spaces U دوره درفضا جا دادن
space U دوره درفضا جا دادن
aeroballistics U فن پرتاب گلوله یا موشک درفضا
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
transistor U برای ایجاد تابع منط قی
transistors U برای ایجاد تابع منط قی
nuptias non concubitus , sedconsensus , U برای ایجاد علقه زوجیت
automotive U وسیله موتوری موتوری
smudges U ایجاد دود برای دفع حشرات
smudge U ایجاد دود برای دفع حشرات
smudging U ایجاد دود برای دفع حشرات
fogging U برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
smudged U ایجاد دود برای دفع حشرات
graphics U که برای ایجاد شکلهای ندیگر به کار می رود
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
gorge portion U محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
dry plasma etching U روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
incorporation U جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
breakpoint U حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
alphamosaic U برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
hike out U خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
subliminally U غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
jumper U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
jumpers U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
configure U نرم افزار واتصالات برای ایجاد یک سییستم خاص
subliminal U غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
stalking horse U کاندیدای نامزدشده برای ایجاد تفرقه در رای دهندگان
texture mapping U 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
jus ex injuria non oritur U تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
thinned U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
Her teacher's presence caused her considerable discomfort. U بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
center U تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
thinners U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
thins U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
mkdir U دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
thin U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
buffering U استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
DR DOS U سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
feep U صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
immediate U پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
bombs U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
glideslope U شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
ribbons U تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
bombed out U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
precision U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
solenoid U سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bombed U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
ribbon U تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bend allowance U فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
lift strut U پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift wire U سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
compacted U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compact U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
tristimulus values U مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
compacting U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
image [فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
compacts U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
images U فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
trust U تراست
trusts U تراست
trusted U تراست
tactile U صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
physical motor pool U پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
reflex U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
graphics U کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
reflexes U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
AT command set U مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
unsymmetric thrust U تراست نامتقارن
thrust face U سطح تراست
anti trust law U قانون ضد تراست
reverse thrust U تراست معکوس
vacuum trust U تراست در خلاء
cross thrust U تراست ناخالص
rocket thrust U تراست راکت
jet lift U استفاده از تراست موتورجت
vectored thrust U تراست هدایت شونده
lift thrust U نسبت برا به تراست
vectored U تراست هدایت شونده
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
check plot U یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
ASF U قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW
retrothrust U تراست در جهت مخالف حرکت
residual thrust U تراست تولیدشده توسط موتورجت
ATD U دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
boilerplating U قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
aliasing U افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
Hayes Corporation U تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
is he a the wiser for it U ایا ازاین بابت عاقل تراست
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
XNS U پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
fifth generation computers U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
bulk U مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
cpu U ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است
object glass U عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
lift cruise U توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
lift engine U توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
wet rating U توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
ymck U تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
least recently used algorithm U الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود
satelloid U ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
motorboat engine U قایق موتوری
motorized U یکان موتوری
ferried U قایق موتوری
ferries U قایق موتوری
ferrying U قایق موتوری
powerboat U قایق موتوری
motorize U موتوری کردن
motorboat U قایق موتوری
push bikes U در برابردوچرخه موتوری
pools U پارک موتوری
pooled U پارک موتوری
gasboat U قایق موتوری
powerboats U قایق موتوری
motor vessel U کشتی موتوری
motorization U موتوری کردن
pool U پارک موتوری
motorboats U قایق موتوری
aerodyne U هواپیمای موتوری
motor pool U پارک موتوری
motor drive U محرکه موتوری
motor unit U یکان موتوری
motor scooter U روروک موتوری
motorcade U کاروان موتوری
motorbikes U دوچرخهی موتوری
moped U دوچرخهی موتوری
motorbike U دوچرخهی موتوری
mopeds U دوچرخهی موتوری
motorcades U کاروان موتوری
ferry U قایق موتوری
push bike U در برابردوچرخه موتوری
motor vehicle U خودرو موتوری
motor fule U سوخت موتوری
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
utopiannism U اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
motor launch U قایق موتوری کرجی
motor vehicle U وسیله نقلیه موتوری
motor transport U حمل و نقل موتوری
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
daycruiser U قایق موتوری کوچک
power driven vessel U یگان شناور موتوری
powerboating U راندن قایق موتوری
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com